فراموش‌کاری ماشین سرکوب

Google+ Pinterest LinkedIn Tumblr +

 

پنج ماه پیش صبح جمعه بیست و سوم خردادماه مردم در یک کشور مورد تجاوز نظامی قرار گرفته از خواب بیدار شدند. در برخی شهرها مردم هنوز خورشید طلوع نکرده با صدای انفجار از خواب پریده بودند. این انفجارها آغازی بر یک جنگ دوازده روزه بود. در تمام این دوازده روز علیرغم تمام مشکلات مربوط به معیشت و تامین انرژی برق و پدیدار بودن افق خشکسالی آتی و مهمتر از همه نبود افقی از گشایش وضعیت معیشت، مردم چونان تماشاگرانی بانزاکت لب به هر اعتراضی فروبستند. بیشتر آن‌ها نه همدلی با این جنگ داشتند و نه از وضعیتی که نظام ج.ا برای ایشان ساخته است راضی بودند. در فقدان احزاب فراگیر طبعا اعتراض خود را بیش از آن که مفید بدانند موجب پراکندگی در جامعه مدنی از طرفی و سبب دستاویز حکومت برای سرکوب بیشتر و شدیدتر از طرف دیگر می‌دیدند. البته آن چه بیشتر نمایان بود درک مردم در ضرورت داشتن همدلی و آرامش در زمان جنگ بود.

اما حکومت انگار نه انگار! در حالی که مردم شعور اجتماعی یک جامعه مدنی را به نمایش گذاشتند حکومت در شرایطی که ضعف چشمگیری دارد و قصورهای فراوان امنیتی و مدیریتی در حوزه‌های مختلف داشته از منش گذشته نگذشته است و دیکتاتورمآبانه نه تغییری در مدیریت اقتصادی و سیاستگذاری کلان پدید آورده و نه سیاستهای اجتماعی و امنیتی را عوض کرده است. از جمله هنوز جامعه مدنی را همچون یک عامل سیاسی به رسمیت نمی‌شناسد و هنوز هیچ حزبی اجازه فعالیت فراگیر ندارد و معدود انسان‌هایی را هم که فعالیت سیاسی یا اجتماعی و فرهنگی و حتی آکادمیک موثر در افکار عمومی دارند به حبس می‌برند. حتی حمله تجاوزکارانه به کشور نیز حکومت را به رعایت قانون در مورد زندانیان سیاسی سوق نداد و در شرایط بمباران، زندانیان زندان اوین تهران را به زندان بزرگ آن شهر انتقال داد. همه آن افراد را می‌شد با مرخصی بیرون فرستاد. اما ماشین سرکوب دوست دارد که صدایش حتی در شرایط جنگی هم شنیده شود!

اما آن چه که ماشین سرکوب فراموش می‌کند انسان بودن موضوع سرکوب خود است. تا پیش از سرکوب همه اتفاق در کلام است. در اتاق‌های دربسته در کاغذهای دولتی. تصمیم گرفته می‌شود و ابلاغ می‌گردد. اما ماشین سرکوب از روی انسان رد می‌شود. آن کلام دستور به سرکوب به اندازه‌گیری دردی که انسان سرکوب شده متحمل می‌شود قادر نیست. برای همین هم می‌نویسیم ماشین. چون می‌خواهد ماشین‌وار و با یک برنامه واحد به سراغ موجودی زنده برود که نه ماشینی بلکه به اراده خود و در یک مسیر تاریخی به ایده‌ای رسیده و آن ایده را به جامعه معرفی کرده است. هیچ دلیلی برای بازداشت انسان‌ها تا زمانی که بزه انجام نداده‌اند وجود ندارد و ماشین سرکوب به این قسمت کاری ندارد. ماشین سرکوب به خاطر ارزش ذاتی سرکوب در جهان خودش آن روش را برگزیده است نه مواجهه حقوقی با یک بزه برای استقرار یا حفظ نظم مورد نیاز جامعه مدنی. به هر حال این فراموش‌کاری ماشین سرکوب موجب نمی‌شود که انسان صورت ذاتی خود را عوض کند و مسیر تاریخی خود به سمت آزادی را به ملاحظه اقتضائات و مصالح این حکومت یا آن حاکم دگرگون گرداند و به سمت بردگی و سلب اختیار سیاسی از خود برود. ماشین سرکوب قادر به محاسبه چنین معادله‌ای نیست. اگر چنین قدرتی و توان استنباطی داشت در اصل سرکوب را برنمی‌گزید. اما انسان در صورت اجتماعی خود از جایی شروع به مقاومت می‌کند و هیچ قدرتی را در نهایت توان مقاومت در مقابل انسان نیست.

گاهی مقدمه طولانی‌تر است. چون ضرورت را بیان می‌کند. ضرورت مورد بحث این سطور نیز ضرورت رعایت حقوق انسانی در هر شرایطی است. استمرار جامعه مدنی جز با الزام به این ضرورت ممکن نیست. طاهر نقوی وکیل دادگستری و ودود اسدی فعال سیاسی زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین از دو هفته پیش نسبت به عدم توجه مسئولان قضایی به لزوم اعزام ایشان یا اعطای مرخصی جهت درمان اعتصاب غذا کرده‌اند. آن‌ها بارها اعتراض خود را نسبت به وضعیت پدید آمده از طرف مسئولان اعلام و درخواست مرخصی یا بهره‌مندی از شرایط درمان داشته‌اند. بارها هم‌بندی‌های زندان و خانواده‌های ایشان نسبت به ادامه وضعیت عدم درمان نقوی و اسدی هشدار داده‌اند. اما تمام اعتراض‌ها، درخواست‌ها و هشدارها بی‌نتیجه بوده است و این زندانیان سختی مضاعفی را به خاطر بیماری تحمل می‌کنند و سلامت جانشان در خطر جدی است. پس از اعتصاب غذای زندانیان از ابتدای هفته جاری خانواده‌های ایشان نیز با حضور در کنار زندان اوین اقدام به اعتراض کردند. به دنبال ایشان در روز سه‌شنبه جمعی از فعالین سیاسی آذربایجانی نیز به این اعتراض پیوستند. اما پاسخ این اعتراض مدنی حمله ماموران زندان و ضرب و شتم برخی از این معترضین بود. تعدادی از اعضای این جمع از جمله عباس لسانی فعال سیاسی و زندانی سیاسی باسابقه که از اردبیل به مقابل اوین آمده بود بازداشت شدند.

زندانیان به مرحله‌ای رسیده بودند که یا باید مرگ را می‌پذیرفتند و یا معترض بی‌قانونی در مورد خودشان می‌شدند. آن‌ها از حق اعتراض خود استفاده کردند. خانواده‌های ایشان نیز ساکت نماندند و مصمم به نجات جان عزیزان خود هستند. حرکت فعالین آذربایجانی به سمت اوین و قرار گرفتن ایشان در کنار خانواده‌های «نقوی» و «اسدی» نیز روح بیدار جامعه مدنی است. افراد دستگیر شده بارها تجربه دستگیری و زندان داشته‌اند. اما آن‌ها خاموش نشده‌اند. صدای آن‌ها چون صدای پیش‌قراول آزادی است. ندای این که ما خاموش نشدیم و نخواهیم شد و آزادی ضرورت ادامه انسان است.

سعید متین‌پور

۱۴۰۴/۰۸/۲۲

Paylaş.

Müəllif haqqında

سعید متین‌پور

Şərhlər bağlıdır.